زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

نا آرام

این شهر
شهر قصه های مادر بزرگ نیست
که زیبا و آرام باشد

آسمانش را 
هرگز آبی ندیده ام

من از اینجا خواهم رفت
و فرقی هم نمی کند
که فانوسی داشته باشم یا نه

کسی که می گریزد
از گم شدن نمی ترسد...

رسول یونان

نظرات 3 + ارسال نظر
فرشته 1392/05/14 ساعت 13:40

چقدر با رسول یونان خاطره دارم...
.
.
. من ابر شدم ...
یادت هست ؟ گفته بودی که خورشیدی ...
تا زیباتر بتابی
چقدر گریستم...
.
.
.

خانمی 1392/05/20 ساعت 02:00

تو هیچ جا قرار نیست بری
شهر هرطور که میخواد باشه

این شهر با بودن تو ایده آل ترین شهره

خانمی 1392/07/04 ساعت 15:31

تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدرایینه بدانیم چو هست
نه در آن وقت که افتادو شکست

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد