طفلی بنام شادی دیریست گم شده
با چشمهای روشن براق
با گیسوئی بلند به بالای آرزو
هر کس از او نشانی دارد ما را خبر کند
اینهم نشانی ما:
یکــسو خلیج فارس ؛ ســوی دیگر خزر
اینجا وبلاگ دوم منه و بیشتر اینجا برای ثبت وقایع و حرفهای روز مرمه
به قول یکی از دوستان وبلاگ نویس:
" شاید ارزش بعضی حرفها در لحظه قابل فهم و دریافت برای همگان نباشد اما دلیلی برای نگفتنشان و ثبت نکردنشان نیست "
- استفاده از مطالب این وبلاگ منوط به کسب اجازه از صاحب آن است.
ادامه...
چقدر با رسول یونان خاطره دارم...
.
.
. من ابر شدم ...
یادت هست ؟ گفته بودی که خورشیدی ...
تا زیباتر بتابی
چقدر گریستم...
.
.
.
تو هیچ جا قرار نیست بری
شهر هرطور که میخواد باشه
این شهر با بودن تو ایده آل ترین شهره
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدرایینه بدانیم چو هست
نه در آن وقت که افتادو شکست