زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

میکشدت

میکشدت حرفایی که جز خدا به کسی نمیتونی بگی!

رفتی؟

رفتی؟

به سلامت!

من خدا نیستم بگویم: صد بار اگر توبه شکستی باز آی!

آنکه رفت به حرمت آنچه با خود برد حق بازگشت ندارد!

رفتنت مردانه نبود . . . لااقل مرد باش برنگرد!

خط زدن بر من پایان من نیست!

آغاز بی لیاقتی توست!

13

13 تا اسمس نخونده دارم . . .

ترکیدم

اون چیه اولش منم دومیش تویی آخرش زبون داره؟

خب معلومه گل گاو زبون:دی

میشه

چشمامو میبندم و تو چند ثانیه از اول تا آخرشو تداعی می کنم و میگم:

میشه . . .

الهی به امید تو . . .

آذری ها

کیم دییر آیرولوق درد سالماز؟

عاشقین صبرینی الدن آلماز؟


قربون زبونمون و آدماش برم برم که سرشار از احساسن . . .

غزل

کسی که دوستش دارم

غزل است!

اسمش که نه . . .

چشم هایش . . .

اصفهان

دعای اسمسی:

بهترین لحظه ها!!!

بوی دعوا میاد

سعید از هوای . . . بیا بیرون فعلا چندتا حرف باهات دارم؛

زلال شو زود

تا این آب مواج زلال نشه هیچی معلوم نمیشه!