زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

عصا

مادر گفت:

نرو ، بمان! دلم میخواهد پسرم عصای دستم باشد

پسر گفت: هرچه تو بگویی

فقط یک سؤال:

میخواهی پسرت،  عصای این دنیایت باشد یا آن دنیا ؟!

مادر چیزی نگفت و با اشک بدرقه اش کرد....

رفت و شهید شد !

یا زهرا

دعوا سر سربند یا فاطمه بود....
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد
پرسیدم: دنبال چی میگردی؟
گفت: سر بند یازهرا...
گفتم: چه فرقی داره یکیشو بردار ببند دیگه!
گفت: نه!...
آخه من مادر ندارم!!!

رسید

پیرزن طلاهایش را برای کمک به جبهه داد و از اتاق خارج شد
جوانی صدا زد: حاج خانم رسید طلاهاتون!
پیرزن گفت: من برای دو پسر شهیدم هم رسیدم نگرفتم…

پرواز

فکه برای من ؛ مکه برای شما . . .

بال نمی خواهم!

همین پوتین ها برای پرواز کافیست!

"شهید سید مرتضی آوینی"

چه کرده ایم؟

کاش از ما نپرسند بعد از شهدا چه کرده اید ؟

آخر چه دارد بگوید انبوهی از نقطه چین ها...!

وای خدا

حاج عباس آقا حجکم مقبول

حج

جنگ حج ماست

                              "شهید عباس بابایی"

انقلاب

اگه الان مقابل ظلمایی که وجود داره سکوت می کنیم دلیلش شهید بابایی و بزرگانی مثل اونن که گفتن با چنگ و دندون از انقلاب محافظت کنید . . .

همین!

به یاد شهیدان

بسم رب الشهدا