مار از پونه بدش میاد ؛ پونه . . .
نمیدونم داستان چیه!
اما این یکیو به هیچ عنوان نمیتونم ببخشمش!
ایییییییش
یکم اوضاع و نوسانات مغزیم قهوه ای بود چند روزی ننوشتم
باید برم دوش بگیرم اما جونم نمیگیره
تازه باید دنبال کارم بگردم
دارد می آید
لحظه ای که باید بایستم
یک نگاه به گذشته بیاندازم و باز به آینده امیدوار گردم ...