طفلی بنام شادی دیریست گم شده
با چشمهای روشن براق
با گیسوئی بلند به بالای آرزو
هر کس از او نشانی دارد ما را خبر کند
اینهم نشانی ما:
یکــسو خلیج فارس ؛ ســوی دیگر خزر
اینجا وبلاگ دوم منه و بیشتر اینجا برای ثبت وقایع و حرفهای روز مرمه
به قول یکی از دوستان وبلاگ نویس:
" شاید ارزش بعضی حرفها در لحظه قابل فهم و دریافت برای همگان نباشد اما دلیلی برای نگفتنشان و ثبت نکردنشان نیست "
- استفاده از مطالب این وبلاگ منوط به کسب اجازه از صاحب آن است.
ادامه...
ای نگاهت از شب ِ باغ ِ نظر ، شیرازتر دیگران نازند و تو از نازنینان ، نازتر چنگ بردار و شب ما را چراغان کن که نیست چنگی از تو چنگ تر ، یا سازی از تو سازتر قصۀ گیسویت از امواج ِ تحریر ِ قمر هم بلند آوازه تر شد ، هم بلند آوازتر گشته ام دیوان حافظ را ولی بیتی نداشت چون دو ابروی تو از ایجاز ، با ایجازتر چشم در چشمت نشستم ، حیرتم از هوش رفت چشم وا کردم به چشم اندازی از این بازتر از شب جادو عبورم دادی و ، دیدم نبود - جادویی از سِحر چشمان تو پُر اعجازتر آن که چشمان مرا تَر کرد ، اندوه ِ تو بود گر چه چشم عاشقان بوده ست از آغاز ، تَر
امواج ِ تحریر ِ قمر
ای نگاهت از شب ِ باغ ِ نظر ، شیرازتر
دیگران نازند و تو از نازنینان ، نازتر
چنگ بردار و شب ما را چراغان کن که نیست
چنگی از تو چنگ تر ، یا سازی از تو سازتر
قصۀ گیسویت از امواج ِ تحریر ِ قمر
هم بلند آوازه تر شد ، هم بلند آوازتر
گشته ام دیوان حافظ را ولی بیتی نداشت
چون دو ابروی تو از ایجاز ، با ایجازتر
چشم در چشمت نشستم ، حیرتم از هوش رفت
چشم وا کردم به چشم اندازی از این بازتر
از شب جادو عبورم دادی و ، دیدم نبود -
جادویی از سِحر چشمان تو پُر اعجازتر
آن که چشمان مرا تَر کرد ، اندوه ِ تو بود
گر چه چشم عاشقان بوده ست از آغاز ، تَر
علیرضا قزوه