زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

ماشینم!

جلوی دانشگاه با دوستم به یه پرادو تکیه داده بودیم ، یه دختر اومد گفت میشه منم به ماشینتون تکیه بدم ؟

گفتم نه الآن میخوایم بریم

بعد دختره با ریموت در پرادو رو باز کرد سوار شد رفت :|

نظرات 3 + ارسال نظر
فرشته 1390/12/05 ساعت 20:47


اون لحظه چه حسی داشتین؟(البته اگه داستان واقعی بود!)

نه از زبان یکی از دوستان بود

مهدی 1390/12/06 ساعت 08:40 http://bivatan.blogsky.com

bahar 1390/12/10 ساعت 14:46

bayad badesh migoftin bizahmat maram beresoon

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد