زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

نوشتن

گاهی سنگین ترین بغض ها قشنگترین نوشته ها را می سازند!

نظرات 6 + ارسال نظر
شوهرجان 1391/01/26 ساعت 09:09 http://pws.blogsky.com

موافقم

بزن لایکو !

شوهرجان 1391/01/28 ساعت 17:23 http://pws.blogsky.com

دکتر به زن گفت : شما به کلیه نیاز دارید و در حال حاضر تنها گروه خونی موافق، گروه خونی همسرتان است. مرد بعد از این که شنید گفت : من این کار را انجام نمی دهم.
- اما بابا ما پولی برای خریدن کلیه نداریم. یعنی نمی خوای یکی از کلیه هاتو به مامان بدی؟
مرد چطور می توانست بگوید که یکی از کلیه هایش را چند سال پیش فروخته است ...

شوهرجان 1391/01/28 ساعت 18:04 http://pws.blogsky.com

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست . "کوروش بزرگ"

شوهرجان 1391/01/30 ساعت 15:28 http://pws.blogsky.com

یادته گفتی به شرافتم قسم تا آخرش هستم؟

شرافتت پیش من گرو مونده . . . . . . .

حالا با عشق جدید چیکار میکنی بــــــــی شــــــرف؟ ؟؟؟!

شوهرجان 1391/02/02 ساعت 15:56 http://pws.blogsky.com

بی قراری نکن زیر بوی بهار نارنج ها!
مثل همیشه دیر نکرده
زیر شاخه ای دیگر
شانه ای دیگر!

آری! دلنوشته های من هم حاصل جمع و ضرب و تقسیم بغضهاست ...
من وب شما رو لینک کردم ... وب دلنشینی دارید ...
خوشحال میشم به وب من هم سر بزنید و اگه خواستید لینکم کنید.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد