زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

گرگ

این روزها
احتمـال برخـورد شمـا با " گــرگ "در کـلان شهـرها بیشتـر از صحــرا و جنگــل اسـت!

نظرات 5 + ارسال نظر
رز 1391/01/24 ساعت 23:24 http://acme.blogsky.com

به نظر من بوقلون صفت واژه بهتریِ تا گرگ

بوقلمون بود منظورت؟
بقلمون هم مگه بد جنسه؟

شوهرجان 1391/01/26 ساعت 14:00 http://pws.blogsky.com

وقتی عقیده عقده خوانده می شود

و نور چراغ در آب , مهتاب تلقی

و متانت زمین زیر برف یخ می زند

نان از یتیم خانه می دزدیم

و می فهمیم

" دزد ، اشتباه چاپی درد است"

از: عمید صادقی نسب

شوهرجان 1391/01/26 ساعت 14:40 http://pws.blogsky.com

حالم گرفته از این شهر
که ادم هایش همچون هوایش ناپایدارند
گاه انقدر پاک که باورت نمیشود
گاه انچنان آلوده که نفست می گیرد ...

شوهرجان 1391/01/28 ساعت 17:28 http://pws.blogsky.com

زنی درچهار راه پشت چراغ راهنمایی دست فروشی می کرد ، هیچکس به زن توجهی نمی کرد زنی درچهار راه پشت چراغ راهنمایی خود فروشی می کرد، هیچکس به چراغ توجهی نمی کرد......

شوهرجان 1391/01/28 ساعت 18:02 http://pws.blogsky.com

دیـشـب گـرسـنـه بـود دخـتـری کـه مُـرد ... چـه آسـان بـه خـاک پـس دادیـمـش ؛ و ه...ـمـسـایـه اش ، زیـارتـش قـبـول ... دیـشـب از سـفـر رسـیـد ... مـکـه رفـتـه بـود!!!.... اینجاست که این شعر معنا پیدا میکنه.... .

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد