زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

خر

بدترین مسله درباره یک کره خر این است که خواهی نخواهی روزی خر میشود!

وای

معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد:

سارا

دخترک خودش رو جمع و جور کرد ، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت:

بله خانوم؟

معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد ، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:

چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟!

فردا مادرت رو میاری مدرسه ، می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!
دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد ، بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:
خانوم… مادرم مریضه… اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن.
اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد.
اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه.
اونوقت
اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره
که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم.
اونوقت قول می دم مشقامو . . .

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا   …

و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد.

تلخ تر از زهر


اینجا تهران ، صدای جمهوری اسلامی ایران

بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر . . .

مبارک

رسم ما دست به سینه ایستادن است . . .

او خود می آید!

آغاز امامت حضرت قائم مبارک

نان

این روزها
تنها . . .
خورشید می بیند
کدام بابا
نان به خانه میبرد .

by:Mehdi Taherkho

حلالیت

حذف شد!

خدایا حلالم کن زود قضاوت کردم

نجسای کثیف

اه اه اه

این همدانیا چقدر نجس و پیس رانندگی میکنن!

حالم دیگه داره بهم میخوره!

دریغ از یه استانبول شعور و ادب!

لالا

عجیب خراب خوابم . . .

لالا

شدیدا خوابم میاد!

برم بخوابم صبح زود پاشم سر درس و مخشم

به امید خدا

فردا آخرین امتحانمه . . .

سخته به نظرم!

ایشالله خیر باشه . . .

13

13 تا اسمس نخونده دارم . . .

فقط شکر

فقط شکر . . .

ظریف

ظریفی نوشته بود:

درس می خونم. هر وقت درس می خونم خنده ام می گیره از خودم و این جبری که باعث می شه من روی صندلی بنشیم و مداد و پاک کن دست بگیرم و در علم غوطه ور شم آن هم چه علمی؟ ریاضی، از نوع گسسته . به خیال های واهی خودم می خندم که هر چی بیشتر از ریاضی فاصله گرفتم اون بیشتر به من نزدیک شد، یاد حرف آقای میم می افتم که می گفت معجزه ی شب امتحان، بارها همین مباحث رو سر کلاس از الی پرسیدم و جوابمم داده اما تو مخم نرفته
اما حالا تمرین ها رو حل می کنم و تو دلم می گم بدک نیس، شیرینه، شاید چون فمیدمش می گم شیرینه وگرنه از هر زهرمار دیگه ای تلخ تره اینا باعث نمی شه که علاقه ای در من ایجاد شه، خیلی وقت کنم به علایق دیگم برسم.

بگذریم. فقط می خواستم بگم دارم درس می خونم، به وبلاگم فک نمی کنم، چرا کمی فک می کنم که روزهای اخریست که اینجا می نویسم و می رم و … بقیه اش باشد برای پست آخر

*شمارش معکوس که می دم دلم می گیره!


کامنت امیر عزیز

جواد نکونام

این شعر از کیست؟

سعدیا مرد نکونام نمیردهرگز...

راهنمایی: اسم شاعردرشعرآمده است.

جواب:

جواد نکونام:دی

تو نیستی

لذت گوش کردن ترانه جدید فریدون

ترکیدم

اون چیه اولش منم دومیش تویی آخرش زبون داره؟

خب معلومه گل گاو زبون:دی

چمبه درختی

یکی از دلخوشیای من شکم آرایاس:دی

خدایا کمکم کن این چمبه درختی داره دلخوشیمو ازم میگیره

استراحت

هی رفیق...
بیا کمی استراحت کنیم
مزرعه ای که استراحت کرده ؛ محصولی عالی میده


خیلی درس خوندم یکم استراحت کنم:دی

نفرین

نفرین به شهرى که در آن غریبه ها آشناترند . . .