الان چند روزی هست ناهارا نمیرسم برم خونه!
حس خوبیه ناهار شرکت اونم دست پخت مدیرعاملت!
اما ناهار بانو یه چیز دیگست!
فکه برای من ؛ مکه برای شما . . .
بال نمی خواهم!
همین پوتین ها برای پرواز کافیست!
"شهید سید مرتضی آوینی"
جلوی دانشگاه با دوستم به یه پرادو تکیه داده بودیم ، یه دختر اومد گفت میشه منم به ماشینتون تکیه بدم ؟
گفتم نه الآن میخوایم بریم
بعد دختره با ریموت در پرادو رو باز کرد سوار شد رفت :|